معنی پافشاری اصرار
حل جدول
مقاومت، استقامت، پایداری، ایستادگی
اصرار و پافشاری
ابرام
پافشاری
ابرام، اصرار، سماجت، ایستادگی، مقاومت، ثبات قدم، پایداری
اصرار
پافشاری
پافشاری، تاکید
پافشاری کننده، اصرار کننده
سمج
لغت نامه دهخدا
پافشاری. [ف ِ] (حامص مرکب) پایداری. ایستادگی. مقاومت. ثبات.استقامت. استواری. پابرجائی. پای برجائی. ثبات قدم. اصرار. ابرام. و با مصدر کردن صرف شود.
فرهنگ عمید
عربی به فارسی
سرسخت , یکدنده , لجوج , سخت , ترشرو , اصرار , پافشاری , سخت دلی , لجاجت , سختی , سفتی , چسبندگی , سرسختی
فارسی به عربی
اصرار
مترادف و متضاد زبان فارسی
ابرام، اصرار، ایستادگی، پاپی، تاکید، سماجت، مداومت، مقاومت
کلمات بیگانه به فارسی
پافشاری
فرهنگ فارسی هوشیار
پافشاری، سماجت کردن در انجام کاری
فرهنگ واژههای فارسی سره
پافشاری، پاپیچی
معادل ابجد
1086